مصاحبه با استالمن - linuxreview.ir
وبسایتlinuxreview.ir مصاحبه ای با استالمن انجام داده است که عینا در پی می آید :
متن مصاحبه اختصاصی با ریچارد استالمن (2012)
The English version of interview with Richard Stallman (2012) is also available via this link
چند ماه پیش پس از اعمال هماهنگیهای فراوان، طرح مصاحبه کاربر محور با ریچارد استالمن، بنیانگذار جنبش آزادی نرمافزار را اجرا کردیم که متاسفانه ارائه پاسخها و سایر مراحل آماده سازی و هماهنگی تا کنون به طول انجامید. خشنودیم که سرانجام توفیق آن را داشتیم تا به قول خود عمل نموده و به رفع ابهامات کاربران، به خصوص کاربران ایرانی و پارسی زبان بپردازیم؛ در زیر متن ترجمه این مصاحبه را با هم میخوانیم.
برای دریافت متن رسمی، به زبان انگلیسی، در قالب PDF ازطریق این لینک اقدام کنید؛ این فایل به زودی برای سایتهای انگلیسی زبان مرتبط ارسال خواهد شد تا این مصاحبه برای کاربران سایر نقاط دنیا نیز قابل دستیابی باشد.
لازم به ذکر است که این متن بدون اعمال هیچگونه سانسورینگ و کاملا دقیق منتشر شده است. این متن یک مصاحبه بدون منظور با یک شخصیت غیر سیاسی است و LinuxReview هیچ گونه مسئولیتی در قبال نظرات شخصی ایشان نداشته و فقط بعنوان یک مصاحبه کننده متعهد خود را ملزم به انتشار بدون کم و کاست متن گفتگو میداند.
تذکر : از آنجا که این متن، یک متن مرجع است توجه داشته باشید که هرگونه نقل قول/کپی برداری از آن فقط با ذکر نام و لینک منبع و تحت شرایط مجوز CC BY-SA 3 مجاز است.
توضیح : در این مصاحبه هر جا کلمه لینوکس عنوان شده، مطلقاً و بدون استثنا منظور گوینده هسته لینوکس بوده است.
دکتر استالمن عزیز
پیش از شروع سوالات، اجازه دهید اشاره کنم که در ایران قوانین کپیرایت نرمافزار تقریباً اعمال نمیشود. هر نرمافزار گرانقیمتی را میتوان به بهایی ناچیز خرید یا حتی به رایگان بدست آورد، بنابراین کسانی که کاربر نرمافزار آزاد هستند یا نرمافزارهای آزاد را تبلیغ میکنند شیفته فلسفه آزادی (و نه مجانی بودن بیشتر نرمافزارهای آزاد) شدهاند و احترام بسیار زیادی برای شخص شما و آنچه انجام دادهاید قائلند.
استالمن: از آنجا که من متعهد هستم که بین free به معنای آزاد و free به معنای رایگان تمایز قائل شوم، تصمیم گرفتهام همیشه برای اشاره به مجانی بودن واژه gratis و برای آزاد بودن واژه free را بکار ببرم. بنابراین هر جا که به free اشاره کردم منظورم azadi است.
اما راجع به آنچه گفتید، از آنجا که افراد ناآشنا با نرمافزار آزاد هم ممکن است خواننده این گفتگو باشند، تعریف نرمافزار آزاد را یادآوری میکنم:
نرمافزار آزاد یعنی نرمافزاری که به آزادی و جامعه احترام میگذارد. در مورد هر برنامهای دو حالت وجود دارد: یا اختیار برنامه به دست کاربر است و یا این برنامه است که اختیار کاربر را به دست دارد و او را کنترل میکند.برای اینکه کاربر بتواند اختیار برنامه را داشته باشد و آن را کنترل کند به ۴ آزادی اساسی نیاز دارد:
صفر: بتواند هر گونه که خواست برنامه را به کار ببرد.
یک: بتواند کد منبع برنامه را بخواند، و تغییر دهد، تا کامپیوترش آنچه را که او میخواهد انجام دهد.
دو: بتواند کپیهای کاملی از برنامه تهیه کرده و به دلخواه در اختیار دیگران بگذارد.
سه: بتواند برنامه را با تغییراتی که خودش در آن ایجاد کرده تکثیر کند و به دلخواه در اختیار دیگران بگذارد.چنین نرمافزاری که این آزادیها را به کاربر بدهد نرمافزار آزاد مینامیم.
اگر کنترل برنامه به دست کاربر نباشد، آنگاه آن برنامه کنترل کاربر را، و برنامهنویس کنترل برنامه را به دست میگیرد. این یعنی نرمافزار غیر آزاد. این یعنی بی عدالتی، و هدف ما این است که از شر این بیعدالتی خلاص شویم.
من جنبش نرمافزار آزاد را در سال ۱۹۸۳ شروع کردم. در ۱۹۸۴ ساختن سیستم عاملی آزاد به نام گنو را شروع کردم. در ۱۹۹۲ گنو تقریباً کامل بود، و فقط یک جزء اساسی را کم داشت. در آن سال، (لینوس) تُروالدز لینوکس را آزاد کرد، و لینوکس آخرین جای خالی را در گنو پر کرد. این سیستم عاملی که میلیونها نفر از آن استفاده میکنند در واقع گنو است، که لینوکس به آن افزوده شده است.
۱- وقتی پروژه گنو را شروع کردید از شغل خود در دانشگاه کنارهگیری کردید. با توجه به اینکه چنین پروژهای به سرمایهگذاری نیاز داشت، آیا از جایی به شما کمک مالی شد؟ آیا حامی معتبری داشتید؟
استالمن: اصطلاح «سرمایهگذاری» را نمیتوان در این مورد به کار برد، چون تلویحاً به معنی خرج کردن پول در یک کار برای بردن سود بیشتر در آینده است. من کاری بزرگ را آغاز کردم، اما این پروژه تجاری نبود و هدفی مهمتر از سود مالی داشت.
وقتی نوشتن کد برای گنو را شروع کردم از شغلم در MIT (انستیتوی تکنولوژی ماساچوست) استعفا دادم، چرا که میخواستم مطمئن شوم MIT نخواهد توانست در مورد کدهایی که برای گنو مینویسم ادعای مالکیت معنوی کند.
آشکار است که در ابتدای کار، داشتن حمایت مالی خیلی حیاتی نبود چرا که به تنهایی کار را جلو بردم، و این باعث شد دیگران جذب کار شده و کمک کنند.
۲- آیا پروژه گنو در حدی که هزینههای خود را پوشش دهد درآمدزایی میکند؟
استالمن:این سؤال فرض را بر این میگذارد که گنو پروژهای متمرکز است حال آنکه چنین نیست. سیستم گنو مرکب از اجزای بسیاری است، و هر جزء توسعهدهندگان خودش را دارد. بعضی از این گروهها از راههای گوناگون کمک مالی میگیرند، اما به صورت مجزا و مستقل. بعضی گروهها هم صرفاً متشکل از افراد داوطلب هستند.
۳- آیا ممکن است در زمینه وضعیت کنونی هِرد (Hurd) به خوانندگان ما توضیح دهید؟ آیا موافقید که در وضعیت کنونی که بنیاد لینوکس حاضر نشده مجوز GPL v3 را بپذیرد هرد اهمیتی حتی بیش از گذشته یافته است؟
استالمن: هرد برای اینکه عملاً بتواند با لینوکس رقابت کند به کار زیادی نیاز دارد، اما من جزئیات آن را دنبال نمیکنم.
مشکلی که از بابت حفظ لینوکس تحت GPL نسخه ۲ وجود دارد این است که بیمِ دچار شدن آن به سرنوشت Tivo میرود، یعنی ممکن است لینوکس در محصولات «خودکامه» به کار گرفته شود، محصولاتی که به کاربر اجازه جایگزین کردن سیستمعامل پیشفرض را نمیدهند.بگذارید فرض کنیم هرد در عمل به اندازه لینوکس کامل شده باشد. هرد اجازه نمیدهد سناریوی تیوو تکرار شود، بنابراین نمیتوان آن را در محصولات خودکامه به کار برد. اما این جلوی ساختن محصولات خودکامه را نخواهد گرفت، چرا که آنها از لینوکس استفاده خواهند کرد.
بنابراین، برای اینکه تولید محصولات خودکامه پایان یابد، هرد نباید همسنگ لینوکس، بلکه باید بسیار برتر از آن باشد. به نظر نمیرسد که چنین چیزی را بتوان محتمل دانست. بنابراین، راهی برای اینکه بتوانیم از لحاظ فنی جلوی محصولات خودکامهای که از نرمافزار آزاد استفاده میکنند را بگیریم به ذهنم نمیرسد.
آنچه که میتوانیم انجام دهیم این است که نگذاریم از کد ما استفاده کنند. انتشار کد تحت اجازهنامه GPL نسخه ۳ یا بالاتر رسیدن به این هدف را ممکن میکند.
۴- آقای تروالدز تقریباً هیچ دلیل معقول و قانع کنندهای برای ارتقا ندادن مجوز لینوکس به نسخه ۳ بیان نکرده است. به نظر او این کار ضروری نیست و همین نسخه ۲ کافی است. نظر شما چیست؟ آیا اگر تروالدز به این کار تن دهد حمایت شرکتهای بزرگ را از دست خواهد داد؟
استالمن: او (تروالدز) به من گفت بسیاری از بهبودهای GPL نسخه ۳ را میپسندد اما تنها با یکی از آنها مخالف است: الزام سازندگان به اینکه طریقه نصب نسخههای تغییر یافته نرمافزار، در سختافزار خریداری شده را در اختیار کاربر بگذارند.
بسیاری از کامپیوترهای امروزی طوری طراحی شدهاند که سازنده میتواند نرمافزار را ارتقا دهد ولی کاربر نمیتواند آنرا تغییر دهد. در چنان شرایطی، فایل اجرایی نرمافزار آزاد محسوب نمیشود حتی اگر کد منبع آن آزاد باشد. ما این کار را تیووسازی (tivoization) یا قفل کردن (lockdown) مینامیم و به آن سختافزار هم سختافزار خودکامه یا Tyrant میگوییم. بسیاری از تلفنهای اندروییدی خودکامه هستند، آنها حاوی فایلهای اجرایی لینوکس هستند که از کد منبع آزاد کامپایل شدهاند، اما خود فایلهای اجرایی غیرآزادند، چرا که کاربر نمیتواند نسخههای تغییر یافته آنها را اجرا کند.
مجوز GPL نسخه ۳ از چنین سوء استفادهای پیشگیری میکند. این مجوز سازنده را ملزم میکند هر کلیدی که برای امضای نسخه تغییریافته شما لازم است را در اختیارتان بگذارد تا آن نسخه بتواند بر روی سختافزار اجرا شود. این چیزی است که تروالدز با آن مخالف است. او میخواهد tivoization لینوکس را مجاز کند، و بر اساس آنچه به من گفت، این دلیل رد GPL نسخه ۳ از سوی اوست.
۵- آیا GPL نسخه ۳ نصب کدکهای چندرسانه ای و برنامههای انحصاری را محدود میکند؟
استالمن: نمیفهمم چطور GPL 3 میتواند باعث چنین چیزی شود. سوال شما گنگ و پاسخ دادن به آن برای من سخت است. اگر سناریوی دقیقتری را مشخص کنید خواهم توانست پاسخ قوی و درستی بدهم.
۶- در حال حاضر بسیاری حبابهای باینری یا binary blobs غیرآزاد در هسته لینوکس وجود دارد. آیا فکر نمیکنید که لینوکس در حال خارج شدن از مسیر آزادی و تبدیل شدن به نرمافزاری انحصاری است؟
استالمن: لینوکس همان زمانی از جاده آزادی خارج شد که این حبابهای باینری در آن گنجانده شدند. اینکه آیا اکنون دارد بیشتر از آن جاده دور میشود را نمیدانم. به هر حال، آزادی مستلزم رد کردن و نپذیرفتن آن حبابهاست. به همین دلیل است که ما Linux-libre را داریم، نسخهای ۱۰۰ درصد آزاد از لینوکس.
۷- در حال حاضر تمرکز اصلی بنیاد نرمافزار آزاد بر روی چه موضوعی است و خروجی آن دقیقاً چیست؟
استالمن: بنیاد نرمافزار آزاد (FSF) چهار ماموریت اصلی دارد: «زیرساخت»، «پویشها»، «اِعمال GPL» و «آموزش و جمعاوری اعانه».
زیرساخت یعنی سرورهای مورد استفاده گنو مثل ww.gnu.org و savannah.gnu.org.پویشها یعنی حرکتهای سیاسی و آموزشی مثل DefectiveByDesign.org و PlayOGG.org.
اِعمال GPL یعنی نامهنگاری با شرکتهای ناقض GPL (با نرمافزارهای تحت کپیرایت FSF) و مطلع کردن آنها از اینکه کپی رایت را نقض کردهاند و باید این کار را متوقف کنند.
آموزش عامه مردم درباره نرمافزار آزاد و جمعآوری کمکهای نقدی همراهِ هم هستند زیرا فعالیتهایی که منجر به این دو میشوند معمولاً یکسان هستند.
۸- بحثهای داغی در این باره شده که اسم مناسب برای گنو/لینوکس کدام است. با این حال بسیاری از کاربران هنوز در این مورد سوالهایی دارند. بیشتر کتابهای مرجع چنین تعریفی از سیستم عامل دارند که کمابیش اینگونه است: «نرمافزاری سیستمی که نرمافزار را به سختافزار متصل میکند». با چنان تعریفی، چرا نباید یک سیستم عامل را به نام هستهاش صدا بزنیم، یعنی مثلاً «هرد» یا «لینوکس»؟
استالمن: اسم درست بستگی به این دارد که در باره کدام مجموعه از نرمافزارها صحبت میکنید.
با تعریفی که در بالا نقل کردید، فقط دارید درباره هسته و درایورها سخن میگویید. لینوکس یک هسته است، پس احتمالاً از لینوکس صحبت میکنید.
اما اگر از یک توزیع مانند تریسکوئل یا دبیان صحبت میکنید، از چیزی بسیار بزرگتر از «نرمافزاری سیستمی که نرمافزار را به سختافزار متصل میکند» سخن میگویید. آن توزیعها سیستمهایی کامل و قابل استفاده هستند، درواقع سیستم گنو که لینوکس به آن افزوده شده است. پس باید آنها را GNU/Linux بنامید.
من سیستم عامل را اینگونه تعریف میکنم: «مجموعهای از نرمافزارها که کارهای معمول را انجام میدهند و پایهای برای بقیه کارها می سازند.» به این معنا گنو یک سیستمعامل است، همانگونه که یونیکس سیستم عامل بود، و همانگونه که توزیعها سیستم عاملند.
راستی، کلمه «software» شکل جمع ندارد (اشاره به اشتباه تایپی مترجم که در جایی software را softwares نوشته بود). این کلمه مثل «literature» (ادبیات) و یا «petrol» (نفت) است. هر تعدادی از برنامهها باز هم «software» هستند ( و نه softwares)
۹- به تازگی Digitizer آماری منتشر کرد که بر پایه تعداد خطوط کد همه برنامههای موجود در مخازن اوبونتو ۱۱.۰۴ ادعا مینمود فقط ۸ درصد کد اوبونتو متعلق به پروژه گنو است. نظر شما چیست؟
استالمن: من نمیدانم چطور به چنین عددی رسیدهاند. چگونه مدعی شدند که میدانند کدام کد متعلق به پروژه گنو است؟ هیچ راه سادهای برای فهمیدن این مطلب از روی کد وجود ندارد. شاید بعضی بستههای گنو را نادیده گرفته یا کمتر از میزان واقعی اعلام کردهاند.
با اینحال، ممکن است چند سال دیگر بستههای گنو فقط ۸ درصد باشند. هنگامی که چنین اتفاقی بیفتد، سهم لینوکس احتمالاً ۰/۰۸ درصد خواهد بود. این عددها هر دو کم میشوند و دلیل این امر این است که پروژههای مختلفی در حال کمک به سیستم هستند. این کاهش نشاندهنده موفقیت ما در جذب توسعهدهندگان جدید برای نرمافزار آزاد است.
این مسأله هیچ تأثیری بر رابطه گنو، لینوکس و اوبونتو ندارد. اوبونتو نسخهای توسعهیافته از گنو/لینوکس است که خود در سال ۱۹۹۲ از سیستم گنو به علاوه لینوکس ساخته شد.
۱۰- شما اعلام کردید در توزیع gNewSense سهم گنو ۱۵ درصد و سهم لینوکس فقط ۱/۵ درصد است. بنابراین، اگر حجم کد را ملاک قرار دهیم، هر توزیعی اسم متفاوتی خواهد داشت، چرا که پروژههای بسیاری غیر از گنو و لینوکس در توزیعها وجود دارند و نسبت حجم کد پیوسته در حال تغییر است. آیا فکر میکنید میزان کد شاخص صحیحی برای نامگذاری توزیعٰهاست؟
استالمن : (در مورد gNewSense) اعداد دقیق را به یاد ندارم، اما آنچه گفتید تقریباً درست به نظر میرسد. این یعنی آن سیستم بیش از آنکه لینوکس باشد، گنوست.
اگر سؤال این است که نام سیستم گنو/لینوکس باشد یا لینوکس، آن پروژهها تأثیری بر جواب سؤال ندارند. هر قدر که بقیه سیستم تغییر کند، گنو سهم بسیار بیشتری نسبت به لینوکس خواهد داشت. اینجا را ببینید: http://www.gnu.org/gnu/gnu-linux-faq.html#many.
نه من فکر نمیکنم مقدار کد تنها مبنای نامگذاری باشد. اگر به آن اشاره میکنم به خاطر این است که مقدار کد یک امر عینی و قابل راستیآزمایی درباره سیستم کنونی است.
با اینحال، به نظر من این حقیقت که پروژه گنو توسعه این سیستم را آغاز کرد و نام گنو را بر آن نهاد، دلیل خوبی است که سیستم را به عنوان نسخهای توسعه یافته از گنو به حساب بیاوریم. اینجا را ببینید:
http://www.gnu.org/gnu/linux-and-gnu.html
۱۱- به جز GCC کدام بخش از گنو را میتوان قسمتی مرکزی از سیستم عامل به شمار آورد؟ چگونه میتوان گنو را پایه گنو/لینوکس دانست؟
استالمن: Binutils، Coreutils، Bash و GNU libc به همان اندازه GCC و لینوکس نقش محوری و ضروری دارند. این مفهوم «قسمت مرکزی» به نظر نوعی تمایز موهوم و مصنوعی میرسد. از همان ابتدا هدف ما این بود که گنو یک سیستم کامل شبیه یونیکس باشد، نه فقط یک «بخش مرکزی» .
۱۲- پس آیا میتوانیم یک سیستم خالی از گنو ( که مثلاً به جای GCC از EKOPath و به جای Bash از zsh و …استفاده میکند) را همچنان گنو/لینوکس بنامیم؟
استالمن: اگر کل گنو را جایگزین کنید، نتیجه گنو/لینوکس نخواهد بود. اما چرا باید چنین کاری کنید؟
۱۳- تعداد توزیعها روزبه روز در حال افزایش است. گرچه این کمک میکند نرمافزار آزاد سلایق و نیازهای مخاطبان بیشتری را پوشش دهد، عدهای معتقدند وجود این همه توزیع باعث هدر رفتن وقت و انرژی است که میتواند در پروژههای اساسیتر صرف شود. آیا شما با آنها موافقید؟ نظر شما در باره یک توزیع واحد و استاندارد چیست؟
استالمن: مردم و سازمانها اغلب فکر میکنند اولین کاری که باید پس از پیوستن به جامعه آزاد انجام دهند ساختن یک توزیع است. اگر هدف توسعه مهارتها باشد، شاید این راه خوبی باشد، اما به نظر من بیشتر آن توزیعها به جز این کاربرد دیگری ندارند.
بنابراین از افراد میخواهم به جای ساختن توزیع جدید، تلاشهایشان را برای کمک به توزیعهای آزادِ موجود متمرکز کنند.
برای اطلاعات بیشتر درباره توزیعهای آزاد گنو/لینوکس اینجا را ببینید: gnu.org/distros
۱۴- برخلاف اهداف اولیه جنبش نرمافزار آزاد، بسیاری از توزیعها به همراه خود نرمافزارهای غیرآزاد عرضه میکنند. این کار چه آسیبی به جنبش خواهد زد؟ در این مورد چه باید کرد؟
استالمن: تأثیر مستقیم استفاده از توزیعهای غیرآزاد مانند گنو/لینوکسِ اوبونتو این است که مردم گنو/لینوکس را نصب میکنند اما به آزادی کامل دست نمییابند.
اگر این مسأله بدترین پیامد استفاده از توزیعهای غیرآزاد بود، با همه بدیِ خود هدف جنبش نرمافزار آزاد را به خطر نمیانداخت. اگر چه کاربران توزیعهای غیرآزاد به طور کامل به آزادی دست پیدا نکردهاند، گام بزرگی به سود آزادی برداشتهاند. اما توزیعهای غیرآزاد تأثیر سوء دیگری دارند که به مراتب مخربتر است: توزیعهای غیرآزاد باعث میشوند مردم درباره هدف حرکت ما دچار اشتباه شوند.
سازندگان اوبونتو نمیگویند «ما متأسفیم که این توزیع آن آزادیای که مختص نرمافزار آزاد است را به طور کامل به شما نمیدهد.» آنها اصلاً اسمی از «نرمافزار آزاد» نمیبرند. در عوض از «اوپن سورس» سخن میگویند و هدف خود را ارائه «بهترین تجربه ممکن برای کاربر » عنوان میکنند.حال ببینیم هدف ما چیست؟ آیا هدف ما کسب آزادی است یا فراهم کردن یک تجربه جذاب برای کاربر؟ این شمایید که باید تصمیم بگیرید هدفتان کدام است. با اینحال تازهواردان به جامعه نرمافزار آزاد اغلب عقاید خود را از اوبونتو میگیرند تا از جنبش نرمافزار آزاد. بنابراین، بیشتر مردمی که به جامعه ما میپیوندند یاد میگیرند که به دنبال «بهترین تجربه کاربریِ ممکن» باشند و نه به دنبال آزادی خود.
باید دائماً کوشش کرد تا این مسأله باعث فراموش شدن جنبش نرمافزار آزاد نشود، و به همین دلیل است که من اینقدر در باره مسأله توزیعهای غیرآزاد نگرانم.
۱۵- خوانندگان ما مشتاقند بدانند شما شخصاً از چه توزیع و میزکاری استفاده میکنید؟
استالمن: من از gNewSense استفاده میکنم، که تا همین اواخر تنها توزیعِ گنو/لینوکسِ ۱۰۰ درصد آزادی بود که بر روی کامپیوتر من اجرا میشد. کامپیوتر من یک Lemote Yeeloong است که پردازنده چینی آن کمابیش یک پردازنده MIPS به شمار میآید.
اکنون توزیع دیگری به نام Parabola هم وجود دارد که بر روی Yeeloong اجرا میشود، و من امیدوارم به زودی آن را امتحان کنم.
من بیشتر کارهایم را در در ترمینال انجام میدهم، چون برای من ترمینال بهتر و کارآمدتر است. با اینحال GNOME را هم بر روی کامپیوترم دارم.
۱۶- برخی شرکتها مانند Sourceforge و یا سرویس Google Code که متعهد به گسترش نرمافزار آزاد هستند دسترسی IPهای متعلق به ایران و دیگر کشورهای تحریمشده از سوی آمریکا را مسدود میکنند و خدمات خود را به آن کشورها محدود مینمایند. چند ماه پیش هم Redhat از نامزد شدن کاربران ایرانی برای مدیریت جامعههای کاربری جلوگیری کرد. نظر شما در این باره چیست؟ کدامیک مهمتر است: تبعیت از قوانین دولت آمریکا یا فراهم کردن دسترسی همه کاربران به نرمافزار آزاد و مشارکت در آن؟
استالمن: شما یک مسأله حقوقی و قانونی را با یک مسأله اخلاقی مقایسه میکنید، در حالی که این دو قابل قیاس نیستند.
شرکتهای آمریکایی نمیتوانند از قوانین کنترل صادرات آمریکا فرار کنند چون جلوی کار آنها گرفته خواهد شد. بنیاد نرمافزار آزاد هم قوانین کنترل صادرات آمریکا را رعایت میکند، و تولیدات خود را به ایران نمیفروشد. این قانون خواه منصفانه باشد یا نباشد، من نمیتوانم شرکتهای آمریکایی را به خاطر رعایت آن مقصر بدانم.
اما درباره این سؤال که آیا این قانون مسدودکردن ارتباطها از ایران را اجباری میکند یا خیر، وکیل بنیاد نرمافزار آزاد به ما گفت که نیازی نیست IPهای ایران را مسدود کنیم، و ما هم این کار را نکردیم. اینکه چرا مقامات Sourceforge یا گوگل فکر میکنند این کار ضروری است را نمیدانم. جالب است که از آنها دلیل این کار پرسیده شود، اما فکر میکنم پاسخهای پوچ و بیمعنیای خواهند داد.اما حالا اگر سؤال حقوقی را کنار بگذاریم و به سؤال اخلاقی بپردازیم، اینکه آمریکا تحریمهای تجاری خود را بر نرمافزار آزاد اعمال کند نادرست و بیمعنی است. این کار باعث نخواهد شد دولت ایران یا شرکتهای ایرانی از نرمفزار آزاد دست بردارند، بلکه تنها کاربران ایرانی را به زحمت خواهد انداخت و مشارکت آنها در کمک به دانش مشترک جهانی را سخت خواهد کرد.
۱۷- به گمان بسیاری از کاربران ایرانی، توسعهدهندگان نرمافزار درواقع به تحریمها اهمیتی نمیدهند، بنابراین بسیاری از کاربران تحریمها را دور میزنند و نرمافزارها را دانلود میکنند. آیا از نظر شما این کار آنها از جنبه اخلاقی و قانونی اشتباه است؟
استالمن: از نظر قانونی، خطری وجود ندارد چون آمریکا نمیتواند مردمِ داخل ایران را به این خاطر تعقیب کند. از نظر اخلاقی، اعمال تحریمهای تجاری بر نرمافزار آزاد کار غلطی است.
۱۸- چگونه یک برنامهنویس میتواند از راه نرمافزار آزاد گذرانِ زندگی کند؟ آیا به جز هدایای مالی (doantion) و پشتیبانی در ازای دریافت پول، مدل درآمدزایی دیگری برای نرمافزار آزاد وجود دارد؟
استالمن: توسعه نرمافزار در قبال دریافت پول غالباً دربرگیرنده نوشتن نرمافزارهای سفارشی است. این الگو میتواند تقریباً بدون هیچ تغییری در دنیایی که در آن همه نرمافزارها آزاد هستند وجود داشته باشد، به این شکل که همان مشتریها برای همان کار پول پرداخت خواهند کرد، و نرمافزار مشابهی تحویل خواهند گرفت، اما نرمافزاری که دریافت میکنند آزاد خواهد بود. هماکنون شرکتهای کوچکِ پرشماری همین کار را انجام میدهند.
این تنها الگوی موجود نیست، اما یک الگوی مرسوم است.
۱۹- شما قبلاً اذعان کردهاید که الگوی اوپن سورس طرفداران بیشتری نسبت به الگوی نرمافزار آزاد کسب کرده است.
استالمن: در اینجا یک نوع بدفهمی وجود دارد. این دو (نرمافزار آزاد و اوپن سورس) مدل یا الگو نیستند. نرمافزار آزاد «مدل» نیست. نرمافزار آزاد یک فلسفه است، یک جنبش است برای به دست آوردن آزادیهای خاص برای کاربران نرمافزار بر پایههای اخلاقی. (اینجا را ببینید: http://www.gnu.org/philosophy/free-sw.html)
اوپن سورس هم یک فلسفه است، اما تفاوت بسیار زیادی با فلسفه نرمافزار آزاد دارد. فلسفه اوپن سورس بر پایه اخلاق نیست، و ارزشهای آن بر اساس راحتیِ کاربرد بنا شده است.
به نظر میرسد اوپن سورس هواداران بیشتری دارد. من نمیدانم چرا اینگونه است، اما میتوانم حدسهایی بزنم. نخست اینکه رسانهها معمولاً مفروضات اوپنسورس را میپذیرند و آن اسم را به کار میبرند. در نتیجه تعداد افرادی که مفاهیم فلسفه اوپن سورس به گوش آنها میرسد نسبت به کسانی که با فلسفه نرمافزار آزاد آشنا میشوند بیشتر است. دوم اینکه اوپن سورس کمتر از ما با آنچه که در جامعه جا افتاده و حاکم است مخالفت میکند، و همین امر باعث میشود ایدههایش کمتر جنجالی باشد.
۲۰- گروهی از افراد اعتقاد دارند که جنبش نرمافزار آزاد و فلسفه آن به کامپیوتر محدود نمیشود و میتوان آن را به سایر شاخههای دانش تعمیم داد. آیا شما با آنها موافقید؟ آیا به نظر شما میتوان به دنبال چیزی به نام «دانش آزاد» بود؟ به نظر شما چگونه میتوان جنبشهای مشابهی در سایر رشتهها ایجاد کرد؟
استالمن: جنبش نرمافزار آزاد در مورد نرمافزار است. نرمافزار چیست؟
هر برنامه اثری تالیفی است که به کامپیوتر میگوید چگونه یک کار خاص را انجام دهد. به دیگر سخن، اثری است که برای انجام کارهای عملی به کار میرود. کاربران لایق این هستند که بر کارهایی که انجام میدهند کنترل داشته باشند، بنابراین نیاز دارند که بر روی اثر (نرمافزار) کنترل داشته باشند. این امر مستلزم همان ۴ آزادی اساسی است (که پیشتر به آنها اشاره شد).
همین استدلال درباره آثار دیگری که برای انجام کارهای عملی طراحی شدهاند صادق است. برای نمونه، دستورهای آشپزی، کتابهای درسی برای یادگیری یا مطالعه، و کتابهای مرجع. همه اینها باید آزاد باشند.
«دانش» یک مقوله کاملاً متفاوت با نرمافزار است. آثار میتوانند با دانش مرتبط باشند. مثلاً یک برنامه میتواند نمایانگر یک دانش خاص باشد، یا یک کتاب درسی میتواند دانش خاصی را آموزش دهد، اما دانش مانند برنامه یا کتاب «اثر» نیست. بنابراین، من فکر نمیکنم بتوانیم در این معنای خاص از آزادی از «دانش آزاد» سخن بگوییم.
دانش مسائل اخلاقی گوناگونی به همراه خود دارد. دانش تجربی هم همینطور است.
۲۱- نظر شما درباره افزودن بندی به مجوزهای آزاد برای محدود کردن استفاده از نرمافزار آزاد برای مقاصد نظامی چیست؟ همانگونه که میدانید دولتها به شکل گسترده از نرمافزار آزاد برای مقاصد نظامی و یا حتی برای سرکوب مردم استفاده میکنند. آیا میتوان در این باره کاری انجام داد؟
استالمن: آزادی شماره صفر آزادیِ استفاده کردن از برنامه برای هر هدف و مقصودی است. اگر یک مجوز نوع استفاده شما از برنامه را محدود کند آن برنامه دیگر آزاد نخواهد بود.
این معیار اهمیت حیاتی دارد. ما نمیتوانم برنامههایی را در گنو بپذیریم که در نوع کاربرد محدودیتی اعمال کنند. اگرمیتوانستیم، برنامههای گوناگون با محدودیتهای مختلف عرضه میشدند. مثلاً ممکن بود برنامهای نوشته شده به دست مسلمانان، استفاده از خود برای رستورانهایی که الکل سرو میکنند را محدود کند، و یا مثلا برنامهای که کمیته Oktoberfest مونیخ (جشن سنتی منطقه باواریا که در آن شرابهای خاصی سرو میشود) مینوشت ممکن بود استفاده رستورانهایی که الکل سرو نمیکنند را محدود کند. اگر به همین منوال پیش میرفتیم در نهایت سیستمی داشتیم که هیچکس اجازه استفاده از آن را نداشت.
این نظر که ما میتوانیم دولتها را با گنجاندن شرایطی در مجوز نرمافزارها از جنگهای تهاجمی یا شکنجه باز داریم ایدهای پوچ است. چه کسی قرار است این مجوزها را در جامعه اعمال کند؟ حکومتها! اگر دولتی را تحت تعقیب قرار دهیم که چرا از نرمافزار ما برای چنان فعالیتهایی استفاده میکند به ما خواهد گفت: «ما مجبور شدیم وارد جنگ شویم تا از کشور محافظت کنیم، و شکنجههای ما هم شکنجه نیست، بلکه نوعی «بازجویی پیشرفته» است.» و یا اینکه به سادگی در قوانین خود را مستثنا میکرد.
۲۲- در باره جامعه نرمافزار آزاد ایران چه میدانید؟ آیا اگر به مراسمی درباره نرمافزار آزاد به ایران دعوت شوید خواهید پذیرفت؟
استالمن: در باره جامعه نرمافزار آزاد ایران چیز زیادی نمیدانم. پاسخ دادن به چنین سؤال کلیای، حتی درباره کشورهایی که زیاد به آنها سفر میکنم و برخی مسائل داخلی و فعالان آنها را میشناسم، سخت است؛ چه رسد به ایران.
اما من چنین ریسکی نمیکنم که با وجود حکومت که فعلاً بر ایران حاکم است به این کشور سفر کنم. من در سخنانم از این حکومت انتقاد میکنم، و میترسم در صورت رفتن به ایران زندانی شوم یا اتفاق بدتری برایم بیافتد.
۲۳- با نگاهی به گذشته، فکر میکنید بهترین و بدترین تصمیمات شما چه بوده است؟
استالمن: ببخشید، من دوست ندارم بزرگترین اشتباهاتم را برای غریبهها اعتراف کنم.
۲۴- گام بعدی برای کمک به جامعه برای اینکه به آزادی اهمیت بدهد و از آن مراقبت کند چیست؟
استالمن: پاسخ به این سؤال برای من مشکل است زیرا این سؤال درواقع بامعنی نیست. این کار با «اقدام» پیش نمیرود. بلکه حوزههای زیادی وجود دارد که ما در آنها در حال تلاش هستیم، و حوزههای زیادی وجود دارد که دشمنان ما در آن فعالند، و همه اینها به صورت موازی اتفاق میافتد.
با اینحال، یک موضوع حیاتیِ روشن این است که تبلت یا تلفن همراهی بسازیم که بتواند بدون نرمافزارهای غیرآزاد کار کند.
۲۵- سخنان شما درباره مرگ استیو جابز باعثِ بگومگوهای زیادی بین طرفداران اپل و هواداران نرمافزار آزاد شد. برخی چهرههای نرمافزار آزاد و اوپنسورس مانند اریک ریموند از لحن شما انتقاد کردند و شما را به آنچه «تندروی و توهین به کاربران اپل» مینامیدند متهم کردند.
استالمن: در واقع، اریک ریموند گفت که حق در این مورد با من بوده است. اما ظاهراً از اینکه با من موافق بوده خیلی احساس راحتی نمیکرده و به همین خاطر توهینهای بیموردی به نوشته خود اضافه کرد تا لحنش خیلی دوستانه به نظر نرسد. اما او گفت که نظر من در باره تک تک موارد درست بوده است.
دیگران هم ظاهراً تنها بدون اینکه تأمل کنند شتابزده حرف زدن پشت سر مُرده را محکوم کردند. شخصی به من گفت اینکه زمانی از جابز انتقاد کردم که توان دفاع از خود را نداشته غیرمنصفانه بوده است، بدون اینکه به این فکر کند که کل بخش روابط عمومی شرکت اپل از صبح تا شب مشغول گفتنِ این بودند که دنیا چه سرمایه بزرگی را از دست داده است.
رُک بگویم، من در این مورد به خود جابز اهمیت نمیدهم. من نگران مردمی هستم که آزادیِ آنها از محصولات جابز، و سایر محصولاتی که در همان مسیر حرکت میکنند، آسیب میبیند.
۲۶- بهترین راه برای ترویج نرمافزار آزاد چیست؟ بعضی کاربران نرمافزار آزاد، وارد بحث و مجادله با طرفداران اپل و مایکروسافت میشوند، و سعی میکنند آنها را قانع کنند که گنو/لینوکس بهتر و قدرتمندتر است. گروهی دیگر بر مبانی فلسفی و فرهنگی نرمافزار آزاد تأکید میکنند و تلاش میکنند به مردم در باره آزادیهایشان آگاهی بدهند. کدام روش را موثرتر میدانید؟
استالمن: هر دو روش «موثر» هستند ولی هر یک نتیجه متفاوتی دارد.
اگر مردم را قانع کنید که برخی نرمافزارهای آزاد از نظر فنی برتر هستند، ممکن است چند برنامه آزاد را به کار بگیرند، اما همچنان در حوزههایی که نرم افزارهای غیرآزاد بهتر از نرمافزارهای آزاد باشد آمادگی استفاده از نرمافزار غیرآزاد را خواهند داشت. به این ترتیب آنها همچنان بر پایه مسائل سطحی درباره مسائل مهم قضاوت خواهند کرد. این فقط یک موفقیت جزئی است.
اما اگر مردم را قانع کنید که لایق آزادی هستند، آنها برنامههای غیر آزاد را پس خواهند زد، خواه آن نرمافزار از نظر فنی بهتر یا بدتر از نرمافزار آزاد باشد، زیرا درک خواهند کرد که نرمافزار آزاد در هر حالتی از لحاظ اخلاقی برتر است. آنها مسأله مهم را درک خواهند کرد و درباره آن به درستی قضاوت خواهند نمود. این یعنی موفقیت کامل و عمیق.
یک کاستیِ دیگر در استدلالهای فنی این است که افراد غیرمتخصص معمولاً به این استدلالها کوچکترین اهمیتی نمیدهند. اما این افراد میتوانند مسائل اخلاقی را درک کنند. استدلالهای اخلاقی تنها راهی است که میتوانیم افراد غیرفنی را به حامیان نرمافزار آزاد تبدیل کنیم.
به نظر من، کاربر خود میتواند قضاوت کند که برنامه A بهتر و راحتتر از برنامه B است. بنابراین سعی نمیکنم او را در باره چنین مسائلی قانع کنم، البته به استثنای مواردی که شخص از پیش ذهنیتهایی درباره نرمافزار آزاد دارد بدون اینکه از آن استفاده کرده باشد. من تمرکزم را بر صحبت از آزادی میگذارم.
دکتر استالمن، بابت وقتی که در اختیار ما و خوانندگان ما قرار دادید از شما سپاسگزاریم.